توضیحات
روان شناسی رشد جلد دوم لورابرگ یحیی سید محمدی
انتشارات ارسباران
ویراست هفتم
کتاب “روانشناسی رشد” نوشته لورا برک (Laura E. Berk) بهویژه جلد دوم، یکی از مهمترین منابع درسی برای دانشجویان و پژوهشگران در زمینه روانشناسی رشد بهشمار میرود. این کتاب با پوشش جامع و دقیق مفاهیم رشد شناختی، هیجانی، و اجتماعی از کودکی تا نوجوانی، منبعی بسیار معتبر و کاربردی در این حوزه است.
جلد دوم این کتاب معمولاً شامل موضوعات زیر است:
- رشد شناختی در کودکی و نوجوانی:
- تئوریهای مختلف رشد شناختی
- رشد زبان و تفکر
- تاثیرات آموزشی و محیطی بر رشد شناختی
- رشد هیجانی و اجتماعی:
- رشد هویت و شخصیت
- روابط با همسالان و خانواده
- مشکلات رفتاری و هیجانی
- نقش محیط در رشد:
- تاثیر خانواده، مدرسه، و جامعه بر رشد
- تاثیرات فرهنگی و اجتماعی
- نقش رسانهها و تکنولوژی در رشد
این کتاب با استفاده از مثالهای واقعی و پژوهشهای بهروز، مفاهیم پیچیده را به شکلی ساده و قابل فهم برای دانشجویان و اساتید ارائه میدهد. اگر نیاز به دسترسی به فصلهای خاص یا خلاصهای از محتوای جلد دوم دارید،
نظریه ژان پیاژه در مورد رشد شناختی شامل چهار مرحله اصلی است: حسی-حرکتی، پیشعملیاتی، عملیات عینی، و عملیات صوری (رسمی). مرحله عملیات صوری که از حدود 11 سالگی شروع میشود، بالاترین سطح رشد شناختی در نظریه پیاژه است و خصوصیات عمدهای دارد که به نوجوانان اجازه میدهد به تفکر منطقی و انتزاعی بپردازند. در اینجا به بررسی خصوصیات عمده تفکر عملیاتی رسمی و استدلال قیاسی فرضی در این مرحله میپردازیم.
خصوصیات عمده تفکر عملیاتی رسمی:
- تفکر انتزاعی (Abstract Thinking):
- نوجوانان قادر به تفکر درباره مفاهیم و ایدههای انتزاعی هستند که مستقیماً به تجربیات حسی آنها وابسته نیستند. این شامل مفاهیمی مانند عدالت، عشق، و دموکراسی میشود.
- استدلال قیاسی فرضی (Hypothetico-Deductive Reasoning):
- نوجوانان قادر به استدلال قیاسی هستند، به این معنا که میتوانند از فرضیات و شرایط فرضی برای پیشبینی و نتیجهگیری استفاده کنند. این نوع استدلال به آنها اجازه میدهد تا فرضیههایی را مطرح کرده و سپس از طریق آزمایش و مشاهده به تأیید یا رد آنها بپردازند.
- تفکر سیستماتیک (Systematic Thinking):
- نوجوانان میتوانند به طور سیستماتیک درباره مشکلات فکر کنند، همه احتمالات ممکن را در نظر بگیرند و راهحلهای مختلف را به طور منطقی بررسی کنند. آنها میتوانند طرحهای پیچیده و راهحلهای چند مرحلهای را ایجاد و ارزیابی کنند.
- توانایی فرضیهپردازی (Hypothetical Thinking):
- در این مرحله، نوجوانان قادر به فرضیهپردازی هستند، به این معنا که میتوانند سوالاتی از نوع “چه میشود اگر…” بپرسند و پیامدهای احتمالی را بررسی کنند.
- تفکر منطقی پیشرفته (Advanced Logical Thinking):
- نوجوانان میتوانند از منطق پیشرفته برای تحلیل مسائل پیچیده استفاده کنند و استدلالهای چند بعدی و چند مرحلهای را انجام دهند. آنها قادر به درک و استفاده از اصول منطق هستند، مانند ترکیب، تضاد و رابطههای منطقی.
مثالهایی از استدلال قیاسی فرضی در مرحله عملیاتی رسمی:
- مسائل علمی: نوجوانان میتوانند فرضیههایی درباره پدیدههای طبیعی ایجاد کنند و سپس آزمایشهایی را طراحی کنند تا این فرضیهها را آزمایش کنند. برای مثال، فرض کنند که گیاهان به نور نیاز دارند تا رشد کنند و سپس آزمایشی طراحی کنند که این فرضیه را بررسی کند.
- مسائل ریاضی: نوجوانان میتوانند مسائل ریاضی پیچیده را حل کنند، الگوریتمها و فرمولها را به کار گیرند و روابط بین متغیرها را درک کنند.
- مسائل اجتماعی و اخلاقی: نوجوانان قادر به تحلیل مسائل اخلاقی و اجتماعی پیچیده هستند و میتوانند از دیدگاههای مختلف به این مسائل نگاه کنند و پیامدهای احتمالی را ارزیابی کنند.
نتیجهگیری:
مرحله عملیات صوری در نظریه پیاژه نشاندهنده بالاترین سطح رشد شناختی است که در آن نوجوانان به توانایی تفکر انتزاعی و استدلال قیاسی فرضی دست مییابند. این ویژگیها به آنها اجازه میدهد تا به طور منطقی و سیستماتیک درباره مسائل پیچیده فکر کنند و از طریق فرضیهپردازی و آزمایش به حل مشکلات بپردازند.
برای بررسی تغییرات شناختی در دوران بلوغ، محققان از روشها و تکنیکهای مختلفی استفاده میکنند که برخی از آنها عبارتند از:
- آزمونهای شناختی: استفاده از آزمونهایی که تواناییهای شناختی را مورد سنجش قرار میدهند، مانند آزمونهای حافظه، توجه، حل مسئله، و تفکر انتزاعی.
- مطالعات عصبشناسی: استفاده از تکنیکهای تصویربرداری مغز مانند اسامآرای (MRI) و الکتروانسفالوگرافی (EEG) برای بررسی فعالیت مغز در زمان انجام وظایف شناختی.
- مطالعات رفتاری: مشاهده و ثبت عملکرد و رفتار شناختی در شرایط مختلف و در طول زمان، مثل مطالعات رفتاری در آزمایشگاه یا در محیطهای طبیعی.
- مطالعات موردی: بررسی موارد مشخص افراد در طول زمان و تحت شرایط خاص، مثل مطالعات موردی در گروههای جمعیتی خاص مانند اقلیتهای قومی یا فرهنگی.
- مطالعات مقایسهای: مقایسه تواناییها و عملکردهای شناختی افراد در گروههای سنی مختلف یا گروههای فرهنگی مختلف، مانند مقایسه نوجوانان از فرهنگهای مختلف یا مقایسه نوجوانان با بزرگسالان.
این روشها و تکنیکها به محققان کمک میکنند تا تغییرات شناختی را در طول زمان و در مقایسه با گروههای دیگر بررسی کرده و عواملی که بر این تغییرات تأثیر میگذارند را شناسایی کنند.
توسعه شناختی نوجوانان میتواند به تغییراتی در رفتار و واکنشهای آنها منجر شود. برخی از واکنشهای معمولی که ناشی از پیشرفت شناختی نوجوانان است عبارتند از:
- بهبود تواناییهای مدیریتی و تصمیمگیری: با پیشرفت در تفکر انتزاعی و قابلیت استدلال، نوجوانان ممکن است بهترین تصمیمها را اتخاذ کنند و بتوانند مسئولیتهای بیشتری را بپذیرند.
- افزایش استقلال و خودکفایی: پیشرفت در تواناییهای تفکری میتواند باعث افزایش اعتماد به نفس و استقلال نوجوانان شود، که به آنها اجازه میدهد تا تصمیمهای خود را بگیرند و به تنهایی با مشکلات روبرو شوند.
- توجه به گسترش جهان: پیشرفت در تفکر انتزاعی و تواناییهای منطقی میتواند باعث شود که نوجوانان به موضوعات و مسائل دنیای بیرون توجه بیشتری داشته باشند و به دنبال افزایش دانش و دیدگاه شخصی خود باشند.
- اهمیت دادن به روابط معنادار: با پیشرفت در تفکر انتزاعی، نوجوانان ممکن است به تفکر درباره روابط معنادار و ارتباطات عمیقتر با دیگران پرداخته و به دنبال ایجاد روابط صمیمیتر با دوستان و خانواده خود باشند.
- افزایش خلاقیت و نوآوری: پیشرفت در تفکر انتزاعی میتواند باعث ایجاد ایدههای جدید و نوآوری در نوجوانان شود، که آنها را به اکتشاف دانش و تجربیات جدید ترغیب میکند.
با این وجود، ممکن است این تغییرات در تفکر شناختی همراه با واکنشهایی مانند مراقبتهای بیش از حد از اطرافیان، افسردگی یا ناراحتی در مواقعی که نتوانند به خوبی با مسائل روبرو شوند، نیز همراه باشد. اما در کل، پیشرفت در تواناییهای شناختی نوجوانان میتواند به رشد و توسعه مثبت آنها کمک کند و زمینه را برای دستیابی به موفقیت در زندگی فراهم کند.
تفاوتهای جنسی در تواناییهای ذهنی در نوجوانان میتواند به علت عوامل مختلفی باشد، از جمله عوامل بیولوژیکی، فرهنگی، اجتماعی، و روانشناختی. در زیر به برخی از این تفاوتها و عوامل موثر بر آنها اشاره میکنم:
۱. تواناییهای زبانی: تحقیقات نشان داده است که در عمومیت، دختران در تواناییهای زبانی مانند خواندن، نوشتن، و تلفظ بهتر از پسران عملکرد بهتری دارند. این تفاوت ممکن است به عوامل بیولوژیکی (مانند تفاوتهای در مغز) و فرهنگی (مانند تحقیر کودکان پسر در زمینه مهارتهای زبانی) برگردد.
۲. مهارتهای مکانی-فضایی: مطالعات نشان میدهد که پسران معمولاً در مهارتهای مکانی-فضایی، مانند حل مسائل ساختمانی یا ریاضیات فضایی، عملکرد بهتری دارند. این تفاوت ممکن است به عوامل بیولوژیکی (مانند تفاوتهای در ساختار مغز) و اجتماعی (مانند تمایل به ارائه اسباببازیهای سازنده برای پسران) برگردد.
۳. تواناییهای اجتماعی و ارتباطی: تحقیقات نشان میدهد که دختران معمولاً در تواناییهای اجتماعی و ارتباطی، مانند توانایی درک احساسات دیگران یا تسلط بر مهارتهای اجتماعی، عملکرد بهتری دارند. این تفاوت ممکن است به عوامل روانشناختی (مانند فرایندهای شناختی مختلف برای درک احساسات) و اجتماعی (مانند انتظارات جنسیتی مربوط به نقش زنانه) برگردد.
۴. تواناییهای ریاضی و علوم: تحقیقات نشان میدهد که در عمومیت، پسران در مهارتهای ریاضی و علوم بهتر عمل میکنند. این تفاوت ممکن است به عوامل بیولوژیکی (مانند تفاوتهای در پردازش اطلاعات مغزی) و فرهنگی (مانند ترغیب پسران به علاقهمندی به موضوعات علمی و فنی) برگردد.
توجه داشته باشید که این تفاوتها به هیچ عنوان به معنای تعیین کنندهی توانمندی یا هوشی جنسیتها نیستند، و همه افراد میتوانند در هر دوین حوزهی مهارتها موفقیت داشته باشند. همچنین، عوامل فرهنگی و اجتماعی میتوانند تأثیرات بسیار زیادی در تواناییهای ذهنی نوجوانان داشته باشند و باید به این نکته توجه کرد که هر فرد دارای تواناییها و استعدادهای منحصر به فرد خود است.
انتقال مدارس، بهویژه در دوره نوجوانی، میتواند یک تجربه استرسزا برای نوجوانان باشد و بر سازگاری آنها تأثیرگذار باشد. برخی از تأثیرات این انتقال ممکن است عبارت باشند از:
- تغییر محیط اجتماعی: انتقال مدارس معمولاً به همراه داشتن تغییرات در محیط اجتماعی نوجوانان میآید. این تغییرات میتواند منجر به احساس انزوا، عدم تعادل احساسی، و کاهش اعتماد به نفس شود.
- مشکلات آکادمیک: تغییر مدرسه ممکن است با خود داشتن مشکلات آکادمیک همراه باشد، زیرا نوجوانان ممکن است به سیستمها و روشهای جدید آموزشی عادت نداشته باشند و به تعامل با معلمان و همکلاسیهای جدید نیاز داشته باشند.
- اضطراب و استرس: انتقال مدرسه میتواند به عنوان یک عامل استرس زا شناخته شود که ممکن است منجر به اضطراب، استرس، و اختلالات خواب در نوجوانان شود. این استرس میتواند بر روی عملکرد تحصیلی، رفتار، و سلامت روانی آنها تأثیرگذار باشد.
- اثرات اجتماعی: انتقال مدرسه ممکن است بر روابط اجتماعی نوجوانان تأثیر بگذارد و باعث بروز مشکلات در روابط دوستانه، احساس تنهایی، و انزوا شود.
- تحمل تغییر: برخی از نوجوانان ممکن است به طور عمده با مشکلات تحمل تغییر روبرو شوند و نتوانند به سرعت به محیط جدید واقعیت پذیری کنند. این مسئله ممکن است منجر به احساس عدم کنترل و ناتوانی شود.
برای کمک به نوجوانان در سازگاری با انتقال مدرسه، میتوان اقداماتی انجام داد مانند ارائه حمایت و راهنمایی از طرف معلمان و اهل خانه، ایجاد فضای اجتماعی حمایتکننده در محیط مدرسه، ارائه فرصتهایی برای ارتباط با همکلاسیهای جدید، و ایجاد فضایی آرام و پذیرایی در خانه.
نظریه اریکسون دربارهٔ هویت میگوید
که در دوره نوجوانی، مهمترین دستاورد شخصیتی “هویت” است. بر اساس این نظریه، نوجوانان در این دوره از زندگی به دنبال شناخت خود هستند و سعی در تشکیل یک هویت مطلوب دارند. اریکسون اعتقاد دارد که این فرایند تشکیل هویت در برابر سردرگمی نقش (identity confusion) اتفاق میافتد. به عبارت دیگر، هویت شخصیتی است که فرد احساس میکند و با آن هویت سنجیده میشود، در حالی که سردرگمی نقش به عدم تطابق و عدم تطابق بین هویت و انتظارات جامعه یا انتظارات دیگران اشاره دارد. اگر فرد نتواند هویت خود را پیدا کند یا با سردرگمی نقش مواجه شود، ممکن است احساساتی از مشوقی یا عدم قطعیت در زندگی خود تجربه کند.
در جلد دوم از کتاب “رشد 2″، لورا برک به مفهوم رشد اخلاقی در طول عمر میپردازد،
به ویژه با توجه به دیدگاه کوهلبرگ. او بیان میکند که رشد اخلاقی یک فرایند تدریجی است که از دوران کودکی تا بزرگسالی تکامل مییابد.
به طور خلاصه، بر اساس نظریه کوهلبرگ، رشد اخلاقی در طول عمر تحت تأثیر تعاملات اجتماعی، تجربیات شخصی، و اندیشههای فرد شکل میگیرد. این فرایند شامل پذیرش ارزشها، استقلال اخلاقی، و توانایی انعطاف در تصمیمگیری در مواجهه با مسائل اخلاقی است. به عبارت دیگر، اخلاقیات یک فرد در طول زندگی او در حال تکامل و تغییر است و این فرایند تا بزرگسالی ادامه دارد.
در بخش دهم از کتاب “رشد جلد دوم” لورا برک، مطالب مربوط به پایان عمر و فرایند پیری را بررسی میکند.
در این بخش، برک به موضوعاتی مانند بیماری، مرگ، مرگبخشی، و تسلیم به مرگ میپردازد. او توضیح میدهد که پایان عمر فرایندی است که برای بسیاری از افراد با احساسات مختلفی همراه است. برک تلاش میکند تا به خواننده کمک کند تا با این موضوعات به شیوهای سازنده و منطقی برخورد کنند و از این فرایند پایانی زندگی با آرامش و شجاعت عبور کنند.
با توجه به نوآوریهای علمی و پزشکی، برک به بحث در مورد پرسشهای اخلاقی مرتبط با مرگ و مرگبخشی نیز پرداخته و تأکید دارد که هر فرد باید به طور مستقل و با توجه به ارزشها و باورهای شخصی خود به این موضوعات نگریسته و تصمیمگیری کند.
در کل، بخش پایانی کتاب به مطالبی پیرامون موضوع مرگ و پایان زندگی اختصاص دارد که از آنجا که یکی از مراحل طبیعی و بنیادی زندگی است، بسیار ارزشمند و مهم است.
در فصل هجدهم از کتاب “رشد جلد دوم” لورا برک، موضوع رشد هیجانی و اجتماعی در اواخر بزرگسالی مورد بررسی قرار میگیرد. در این فصل، برک به بررسی تغییرات و تحولاتی که در دوران بزرگسالی پیرامون ابعاد هیجانی و اجتماعی رخ میدهد، میپردازد.
او به تأکید بر اهمیت روابط اجتماعی، تطبیق با تغییرات محیطی و اجتماعی، تعاملات میانافراد، احساس تنهایی، و تطابق با نقشهای اجتماعی میپردازد. همچنین، برک به بررسی پدیدههایی مانند میانافرادی که به تنهایی میمانند و چگونگی تأثیر آن بر رشد هیجانی و اجتماعی آنها میپردازد.
در کل، این فصل به بررسی تغییرات و چالشهای هیجانی و اجتماعی که در دوران بزرگسالی رخ میدهد، پرداخته و راهکارهایی برای مواجهه با این چالشها و پیشبرد رشد هیجانی و اجتماعی در این دوره از زندگی ارائه میدهد.
موضوع رشد جسمانی و شناختی در اواخر بزرگسالی مورد بررسی قرار میگیرد. در این فصل، برک به بررسی تغییراتی که در بدن و عملکرد شناختی افراد در این دوره از زندگی رخ میدهد، میپردازد.
او به بررسی تغییرات فیزیولوژیکی مانند تغییرات در سیستم عصبی، کاهش قدرت حافظه، تغییرات در فعالیت های عقلی و شناختی و همچنین تأثیرات روانی و اجتماعی این تغییرات میپردازد. همچنین، او به موضوعاتی مانند تغییرات در سلامت جسمانی، تغییرات در رفتارهای غذایی و فعالیتهای ورزشی، و تأثیرات آنها بر کیفیت زندگی افراد پرداخته و راهکارهایی برای حفظ سلامت جسمانی و شناختی در این دوره از زندگی ارائه میدهد.
به طور کلی، در این فصل، موضوع رشد جسمانی و شناختی در اواخر بزرگسالی به طور جامع و کامل بررسی شده و اطلاعات و راهکارهای مفیدی برای مواجهه با چالشها و حفظ کیفیت زندگی در این دوره از زندگی ارائه میشود.
در فصل شانزدهم از کتاب “رشد ” لورا برک،سید محمدی موضوع رشد هیجانی و اجتماعی در میانسالی مورد بررسی قرار میگیرد. در این فصل، برک به تحولات و تغییراتی که در این دوره از زندگی اتفاق میافتد، میپردازد.
او به تأثیرات موضوعاتی مانند خانواده، شغل، روابط اجتماعی، و تغییرات درونی شخصیتی بر رشد هیجانی و اجتماعی در میانسالی میپردازد. همچنین، او به تأکید بر اهمیت تطابق با تغییرات محیطی و اجتماعی در این دوره از زندگی میپردازد.
این فصل به بررسی چالشها و فرصتهایی که در میانسالی ایجاد میشود، و راهکارهایی برای مواجهه با این چالشها و بهبود رشد هیجانی و اجتماعی در این دوره از زندگی میپردازد. در کل، فصل شانزدهم به تأمل در موضوعات مهمی که برای فرد در میانسالی مطرح میشود، میپردازد و راهکارهایی برای سازگاری و رشد موفق در این دوره از زندگی ارائه میدهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.